یاشاریاشار، تا این لحظه: 17 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

تولدت مبارک

مه مه ممنوع

دخترکم بهار جون: یه خبر بد بد برات دارم. یه خبری که هر کی بشنوه شاید گریش بگیره. برام خیلی سخته که بخوام این کار رو باهات بکنم. ولی مجبورم عسلم!! به خاطر خودت. امروز 19 ماهه شدی و طبق معمول لب به غذا نمی زنی و مرتب به من وابسته شدی و مه مه می خوری. من این مشکل رو چند سال پیش هم با یاشار جون داشتم. داداش جونی هم مثل تو بود.   من هم با مشورت چندین پزشک کودکان تصمیم گرفتم که دخملوک دیگه مه مه نخوره تا این وابستگی من و نو برای شیر خوردن یه کمی کم بشه. مامان الان داره کلی گریه می کنه و نمی تونه جایی رو خوب خوب ببینه و کلی غلط غلوط می نویسه.  البته اینو مامان ها بیشتر درک می کنند. فکر کن چیزی...
27 فروردين 1392

18 ماهگیت مبارک

امروز دخمل مامان 18 ماهه شد و خدا را شکر آخرین واکسن این مرحله هم زده شد. عسل مامان برای واکسن کلی گریه کرد و مرتب اوی اوی می کرد. البته هنوز هم دستهای کوچمولوش یه کم درد داره. آخه این واکسن روی دو تا دستهاش زده شد. فدات بشه مامانی جونی...         بهار جونم 18 ماهگیت مبارک    خیلی وقته که مامان وقت نکرده برات بنوبسه. کار ها وحرفهای بامزه و جدیدت رو می گم: به ماشین می گی بی بیب. عاشق ماشین و ماشین سواری.   خودت قاشق رو تو دهنت می بری و غذا می خوری.     لیوان آب رو هم یاد گرفتی تا آخر یه دفعه می دی بالا و کلی لباسات خیس می شه. البت...
4 بهمن 1391

روز دانش آموز

امروز ١٣ آبان ماه روز دانش آموز بود که مصادف شده بود با عید غدیر خم. البته این روز شنبه افتاده بود و برای همین چهارشنبه هفته پیش براتون تو مدرسه جشن گرفتند. امسال، اولین سالیه که پسرم یک دانش آموز شده و این روز هم مثل روز اول مدرسش برای من و بابا خیلی با ارزشه. تو مدرسه براتون کتاب خوشنویسی گرفتند که به عنوان کادوی روز دانش آموز بهتون دادند. ما هم رفتیم بازار و برای پسر گلم یک ماشین خریدیم. این عکس هم مربوط به این روزه که تو مدرسه با دوستهات گرفتین و مشغول شعار دادن مرگ بر آمریکا هستین. البته پسرم تو کلاس اول با آراد، پارسا و محمد جونی بیشتر صمیمی بود. مامان برای همه تون آرزوی موفقیت داره. دانش آموزکم : امیدوارم عل...
13 آبان 1391
1